، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

زندگی مامان و بابا

بدون عنوان

پسردیشب توی تخت داشتم با کیان بازی میکردم و اون جای جغجغه هاش که شبیه شیشه شیر بزرگ هست با خودش آورده بود. من توی شیشه ااااا میگفتم و کیان تکرار میکرد  یدفه به ذهنم رسید و صدای جوجه درآوردم و کیان هم توی شیشه گفت جیک جیک وااای ، انگار تموم دنیا رو به من دادن. این بار دهنمو بردم جلوی شیشه و گفتم مییییییو کیان: میییو من: هاپ هاپ کیان: هاپ هاپ من:😀 کلی ذوق کردم چون خیلی وقت بود اینا رو تکرار میکردم و کیان توجه نمیکرد. البته چند روز پیشم بصورت کاملا ناگهانی گفت : جوجه ، خیلی واضح  میدونم که تمام کلمات رو میدونه ولی تکرار نمیکنه       ...
24 تير 1394

مامان

پسرم نفسم تموم زندگیم، چند روزیه که صدام میکنه ماممان . منم عشق میکنم و میگم جانم نفس مامان
24 تير 1394

دوچرخه

اوایل خرداد ماه امسال بابایی واسه پسری یه دوچرخه قرمز رنگ خوشگل خرید . کوچیکترین سایز دوچرخه بود اما بازم واسه پسر کوچولوی ما یکم بزرگه، اگه دمپایی پا کنه سایزش میشه . اما من گفتم تا یاد نگرفته دوچرخه توی خونه باشه و بازی کنه بهتره حالا ایشان خیلی شیک و مجلسی بر مرکب خویش سوار شده و توقع دارند که اینجانب ایشان را دور خانه بگردانم و ایشان کلی کیف کنند و بنده دچار زانو درد و کمر درد بشوم. البته گاهی از سبد مرکبشان بعنوان جا اسباب بازی نیز استفاده کرپه و اسباب بازیهای کوچکشان را در آن نگه میدارند.
5 تير 1394

الاغ

دیروز شاهزاده کوچکم برای اولین بار یه الاغ از نزدیک دید . تعجبی نداره که این کوچولو بعد از دو سال این اولین بار بود که این حیوون رو میدید  تو زندگیهای شهری امروزی اینجور حیوانات کمتر دیده میشه. ما هم دیروز رفته بودیم پیک نیک که خیلی اتفاقی  این الاغ اونجا بود . متاسفانه بچه های این دوره باید این چیزا رو فقط توی عکسها یا باغ وحش ببینن .
5 تير 1394
1